اساتید پیشنهادی:
دسته بندی : vocabulary
زمان مطالعه : 6 دقیقه
تعداد بازدید : 2199
به سفر اطلاعاتی ما به دنیای واژگان انگلیسی خوش آمدید! در این مقاله می خواهیم با لغات مرتبط حیوانات آشنا بشویم. یادگیری یک زبان جدید ماجرایی هیجانانگیز است، و مسلط شدن به اصطلاحات مرتبط با حیوانات بخشی ضروری از تقویت مهارتهای انگلیسی شماست. در این نوشته وبلاگ، به بررسی اصطلاحات عملی و متداول انگلیسی مرتبط با حیوانات خواهیم پرداخت و ابزارهای لازم برای ارتباط مؤثر در شرایط مختلف را فراهم خواهیم کرد.
برای شروع، با برخی از اصطلاحات اولیه حیوانات آشنا شویم. در انگلیسی، حیوانات به عنوان "animals" شناخته میشوند و تلفظ آن [ˈænɪməlz] است. به عنوان مثال، گربه به نام "cat" [kæt]، سگ به نام "dog" [dɔɡ]، و پرنده به سادگی "bird" [bɜrd] نامیده میشود. مسلط شدن به این اصطلاحات ابتدایی به عنوان یک پایه قوی برای واژگان حیوانات پیچیدهتر خواهد بود.
• کلمه: Animals
تلفظ: [ˈænɪməlz]
معنی: حیوانات
مثال: All animals need food, water, and shelter to survive.
ترجمه: همه حیوانات برای زنده ماندن نیاز به غذا، آب و پناهگاه دارند.
• کلمه: Mammal
تلفظ: [ˈmæml]
معنی: پستاندار
مثال: Humans are mammals, just like dogs and cats.
ترجمه: انسانها نیز پستاندار هستند، همانند سگها و گربهها.
حالا به اکتشاف راههای توصیف حیوانات مختلف بپردازیم. در انگلیسی، میتوانید از صفات استفاده کنید تا ویژگیهای حیوانات را منتقل کنید. به عنوان مثال، گربه "furry" [ˈfɜri] یا پرنده "feathered" [ˈfɛðərd]. یادگیری صفات، توانایی شما را در نقاشی تصاویر جذاب با کلمات افزایش میدهد و مکالمات انگلیسی شما را جذابتر میکند.
• کلمه: Furry
تلفظ: [ˈfɜri]
معنی: پشمالو
مثال: The bunny has a soft and furry coat.
ترجمه: خرگوش یک پوست نرم و پشمالو دارد.
• کلمه: Scaly
تلفظ: [ˈskeɪli]
معنی: پرتقالی
مثال: Snakes have a scaly skin that protects them.
ترجمه: مارها پوستی پرتقالی دارند که آنها را محافظت میکند.
توصیفات ظاهری برخی از حیوانات در در زیر لیست کردیم:
• حیوان: Lion (شیر)
توصیف ظاهری: Lions are large, muscular cats with a distinctive mane around the males' necks.
تلفظ: [ˈlaɪən]
مثال در جمله: The lion's golden fur and majestic mane make it a symbol of strength and courage in many cultures.
ترجمه: پوست طلایی و گریوه باشکوه شیر، آن را نماد قدرت و شجاعت در بسیاری از فرهنگها میکند.
• حیوان: Elephant (فیل)
توصیف ظاهری: Elephants are the largest land animals, known for their long trunks and tusks.
تلفظ: [ˈɛlɪfənt]
مثال در جمله: The elephant's trunk is not only a powerful tool but also serves as a gentle appendage for delicate tasks.
ترجمه: خرطوم فیل، نه تنها ابزار قدرتمندی است؛ بلکه به عنوان یک عضو نرم برای وظایف حساس نیز خدمت میکند.
• حیوان: Giraffe (زرافه)
توصیف ظاهری: Giraffes are characterized by their long necks, distinctive spotted patterns, and towering height.
تلفظ: [dʒɪˈræf]
مثال در جمله: The giraffe gracefully extended its neck to reach the leaves at the top of the tree.
ترجمه: زرافه با آرامش گردن خود را به سمت بالای درخت دراز کرد تا به برگها برسد.
• حیوان: Peacock (طاووس)
توصیف ظاهری: Peacocks are known for their vibrant and iridescent plumage, especially the long and colorful tail feathers.
تلفظ: [ˈpiːˌkɑːk]
مثال در جمله: The peacock displayed its stunning tail feathers in a spectacular fan-like arrangement.
ترجمه: طاووس پرهای دم باشکوه خود را به یک ترتیب فانمانند به نمایش گذاشت.
• حیوان: Zebra (گورخر)
توصیف ظاهری: Zebras are striped herbivores, and each individual has a unique stripe pattern.
تلفظ: [ˈziːbrə]
مثال در جمله: The distinctive black and white stripes of zebras not only provide camouflage in the grasslands but also create a mesmerizing visual effect.
ترجمه: خطوط سیاه و سفید منحصر به فرد گورخرها، نه تنها در چمنزارها اسلحه نقابی فراهم میکنند بلکه یک اثر بصری فریبنده نیز ایجاد میکنند.
• حیوان: Dolphin (دلفین)
توصیف ظاهری: Dolphins are sleek and streamlined marine mammals known for their playful behavior and intelligent communication.
تلفظ: [ˈdɒlfɪn]
مثال در جمله: The dolphin's smooth and glistening skin allows it to glide effortlessly through the water.
ترجمه: پوست صاف و درخشان دلفین به او این امکان را میدهد که به سهولت در آب سرزنده شود.
• حیوان: Polar Bear (خرس قطبی)
توصیف ظاهری: Polar bears have a thick layer of fur, a distinctive white coat, and strong, powerful limbs adapted for life in the Arctic.
تلفظ: [ˈpoʊlər bɛr]
مثال در جمله: The polar bear's white fur provides excellent camouflage against the snowy Arctic landscape.
ترجمه: پوست سفید خرس قطبی علیه منظری برفی آرام عالی فراهم میکند.
• حیوان: Chameleon (آفتابپرست)
توصیف ظاهری: Chameleons are known for their ability to change color, their independently moving eyes, and their prehensile tails.
تلفظ: [kəˈmiːliən]
مثال در جمله: The chameleon skillfully changed its color to blend in with the leaves, becoming nearly invisible to predators.
ترجمه: آفتابپرست با مهارت رنگهایش را تغییر داد تا با برگها هماهنگ شود و تقریباً برای شکارچیان غیرقابل رؤیت شود.
حیوانات از طریق صداهای مختلف ارتباط برقرار میکنند و دانستن چگونگی توصیف این صداها به انگلیسی، بُعدی سرگرمکننده به مهارتهای زبانی شما اضافه میکند. به عنوان مثال، گربه "meows" [mi:ow]، سگ "barks" [bɑ:rk] و گاو "moos" [mu:z]. یادگیری این کلمات تقلیدی نه تنها واژگان شما را غنی میکند، بلکه بُعدی بازیگوشانه به مکالمات انگلیسی شما میافزاید.
• کلمه: Roar
تلفظ: [rɔr]
معنی: دمیدن
مثال: The lion let out a loud roar in the jungle.
ترجمه: شیر با یک دمیدن بلند در جنگل صدا کرد.
• کلمه: Hoot
تلفظ: [huːt]
معنی: زوزه کردن
مثال: Owls hoot during the night to communicate.
ترجمه: جغدان شبها زوزه میکنند تا ارتباط برقرار کنند.
• کلمه: Bark (پارس سگ)
تلفظ: [bɑrk]
مثال در جمله: The dog barked loudly when a stranger approached the house.
ترجمه: سگ به صورت بلند پارس کرد که یک غریبه به سمت خانه نزدیک شد.
• کلمه: Meow (میو)
تلفظ: [miːaʊ]
مثال در جمله: The cat meowed, demanding attention from its owner.
ترجمه: گربه میو کرد و توجه از صاحبش را مطالبه کرد.
• کلمه: Moo (موو کردن)
تلفظ: [muː]
مثال در جمله: The cow mooed, signaling that it was time for milking.
ترجمه: گاو موو کرد و نشان داد که وقت دوشیدن شیر است.
• کلمه: Neigh (زمزمه کردن اسب)
تلفظ: [neɪ]
مثال در جمله: The horse neighed as the farmer approached with food.
ترجمه: اسب زمزمه کرد وقتی که کشاورز با غذا نزدیک شد.
• کلمه: Tweet (غریدن پرنده)
تلفظ: [twiːt]
مثال در جمله: Birds tweet melodiously in the early morning, creating a natural symphony.
ترجمه: پرندگان صبح زود به آواز زیبا غریدند و یک سمفونی طبیعی ایجاد کردند.
• کلمه: Croak (غورغور کردن قورباغه)
تلفظ: [kroʊk]
مثال در جمله: The frog croaked by the pond, adding a soothing sound to the environment.
ترجمه: قورباغه کنار آبگیرغورغور کرد و صدای آرامبخشی به محیط افزود.
بسیاری از زبانآموزان به دورههای مرتبط با حیوانات خانگی پرداخت میکنند. درک واژگان مرتبط با حیوانات خانگی برای ارتباط موثر ضروری است. در انگلیسی، "pet" [pɛt] به معنای حیوانی است که برای همراهی نگه داشته میشود، مانند "dog"، "cat" یا "fish". یادگیری اصطلاحات مرتبط با حیوانات خانگی به شما امکان مشارکت در مکالمات درباره یکی از جذابترین جنبههای زندگی حیوانی میدهد.
• کلمه: Pet
تلفظ: [pɛt]
معنی: حیوان خانگی
مثال: Many people consider dogs and cats as their beloved pets.
ترجمه: بسیاری از مردم سگها و گربهها را به عنوان حیوانات خانگی محبوب خود میپندارند.
• کلمه: Leash
تلفظ: [liʃ]
معنی: لیش، طناب چربی
مثال: It's essential to use a leash when walking your dog in public places.
ترجمه: استفاده از لیش در هنگام پیادهروی سگ شما در مکانهای عمومی اساسی است.
• کلمه: Bowl (کاسه)
تلفظ: [boʊl]
مثال در جمله: Fill the cat's bowl with fresh water every morning.
ترجمه: هر صبح کاسه گربه را با آب تازه پر کنید.
• کلمه: Collar (یقه)
تلفظ: [ˈkɑlər]
مثال در جمله: The dog's collar has a tag with its name and contact information.
ترجمه: یقه سگ یک تگ با نام و اطلاعات تماس آن دارد.
• کلمه: Treat (ت Treat (خوراکی خاص)
تلفظ: [triːt]
مثال در جمله: Give your pet a special treat when they behave well.
ترجمه: وقتی حیوان خانگیتان خوب رفتار کند، به آن یک خوراکی خاص بدهید.
• کلمه: Cage (قفس)
تلفظ: [keɪdʒ]
مثال در جمله: It's important for small pets like hamsters to have a comfortable cage.
ترجمه: برای حیوانات خانگی کوچک مانند همستر، قفسی راحت مهم است.
• کلمه: Litter Box (صندوق خاکرو)
تلفظ: [ˈlɪtər bɑks]
مثال در جمله: Make sure to clean the litter box regularly for your cat's hygiene.
ترجمه: اطمینان حاصل کنید که صندوق خاکرو را به طور منظم برای بهداشت گربه تمیز کنید.
• کلمه: Grooming (ترتیبات ظاهری و بهداشتی)
تلفظ: [ɡruːmɪŋ]
مثال در جمله: Regular grooming is essential to keep your pet's fur clean and healthy.
ترجمه: ترتیبات ظاهری و بهداشتی منظم برای حفظ پوست حیوان خانگی شما حیاتی است.
تبریک میگوییم که راهنمای جامع ما به واژگان انگلیسی حیوانات قسمت اول را تکمیل کردید! شما می توانید برای مطالعه قسمت دوم این مقاله به راهنمای جامع واژگان مرتبط با حیوانات به انگلیسی – قسمت دوم مراجعه کنید. مسلط شدن به این اصطلاحات و واژگان مرتبط با حیوانات بدون شک مهارتهای زبان انگلیسی شما را تقویت خواهد کرد و به شما امکان ارتباط اعتمادبخش در زمینههای مختلف را میدهد. پس الان بروید و این کلمات را به مکالمات روزمرهتان اضافه کنید و مشاهده کنید چگونه مهارتهای زبانی و مکالمه زبان انگلیسی شما به اوج جدیدی خواهد رسید! موسسه زبان تیکا شما را در راه یادگیری زبان یاری می کند!
نظرات