سیاست، دنیایی پر از پیچیدگی و ظرافت است که در آن، افراد و گروههای مختلف برای کسب قدرت و اعمال نفوذ خود تلاش میکنند. در این میان، اصطلاحات سیاسی به زبان انگلیسی نقش مهمی در برقراری ارتباط و بیان ایدهها ایفا میکنند. در این مقاله، قصد داریم به معرفی تعدادی از پرکاربردترین اصطلاحات سیاسی به زبان انگلیسی به همراه تلفظ فارسی آنها بپردازیم.
در دنیای سیاست کلمات انگلیسی بسیار استفاده می شوند و شاید ما آنها را بار ها شنیده باشیم. در ادامه به این کلمات و اصطلاحات سیاسی به زبان انگلیسی میپردازیم:
• دموکراسی (Democracy): دِمَاُکْرَسِی
• جمهوری (Republic): رِپْاُبْلِیک
• دیکتاتوری (Dictatorship): دِیْکْتَاتْاُرْشِیپ
• کمونیسم (Communism): کَاْمْیُونِیْزَم
• سوسیالیسم (Socialism): سُوشَاْلِیْزَم
• کاپیتالیسم (Capitalism): کَاپِیْتَالِیْزَم
• حزب سیاسی (Political party): پْاُلِیْتِیْکَل پَارْتی
• انتخابات (Elections): اِلِکْشَنْز
• کمپین انتخاباتی (Election campaign): اِلِکْشَن کَمْپِیْن
• نامزد انتخاباتی (Candidate): کَانْدِیْدِیْت
• شعار انتخاباتی (Campaign slogan): کَمْپِیْن سْلَاگَن
• مناظره انتخاباتی (Debate): دِیْبِیْت
• رأی دادن (Voting): وَوْتینگ
• حق رأی (Voting right): وَوْتینگ رایت
• سیاستمدار (Politician): پْاُلِیْتِیْشَن
با یادگیری پرکاربردترین اصطلاحات سیاسی به زبان انگلیسی قدرت تلفظ انگلیسی خود را بالا ببرید و بهتر صحبت کنید.
در این بخش، به معرفی تعدادی از اصطلاحات روزمره سیاست به زبان انگلیسی به همراه تلفظ فارسی آنها میپردازیم. این اصطلاحات در اخبار، رسانهها و مکالمات روزمره انگلیسی در مورد مسائل سیاسی کاربرد دارند. برای بالا بردن سطح خود در زبان انگلیسی، ما مطالعه مقاله نام زبانها در زبان انگلیسی به همراه تلفظ فارسی را به شما پیشنهاد می کنیم!
• بحث سیاسی (Political discussion): پْاُلِیْتِیْکَل دِیْسْکَشَن
• رسوایی سیاسی (Political scandal): پْاُلِیْتِیْکَل اسْکَانْدَل
• اعتراض سیاسی (Political protest): پْاُلِیْتِیْکَل پْرَتِسْت
• فعال سیاسی (Political activist): پْاُلِیْتِیْکَل اَکْتِیْوِیْسْت
• لابی (Lobbying): لَاُبِیْنْگ
• پروپاگاندا (Propaganda): پْرَاپَاْگَنْدَا
• ایدئولوژی (Ideology): اَیْدِیْاُلُوْجِی
• سیاست خارجی (Foreign policy): فُورِن پْاُلِیْسِی
• سیاست داخلی (Domestic policy): دِمَاُسْتِیْک پْاُلِیْسِی
• دیپلماسی (Diplomacy): دِیْپْلَاَمِسِی
• حقوق بشر (Human rights): هْیُومَن رایتْس
• آزادی بیان (Freedom of speech): فْرِیْدَم آوْ سْپِیْچ
• آزادی مطبوعات (Freedom of the press): فْرِیْدَم آوْ دِی پْرِس
• دموکراسی خواه (Democratist): دِمَاُکْرَتِیْسْت
• محافظهکار (Conservative): کَاَنْسِرْوَاتِیْو
سیاست، دنیایی جذاب است که در آن، اصطلاحات و ضرب المثل های مختلفی برای بیان ایده ها و مفاهیم سیاسی استفاده می شوند. در این قسمت، قصد داریم به معرفی تعدادی از اصطلاحات و ضرب المثل های مرتبط با سیاست به زبان انگلیسی به همراه تلفظ فارسی آنها بپردازیم.
1. سیاستمدار دو رو (Two-faced politician):
تلفظ: تو-فِیسْد پالیْتِیْشَن
معنی: کسی که دو شخصیت مجزا دارد و به طور همزمان به دو گروه یا ایده مختلف وفاداری نشان میدهد.
2. اسب تروا (Trojan horse):
تلفظ: تْرَاجَن هُوْرس
معنی: طرح یا ایدهای که در ظاهر بیضرر است، اما در واقع برای فریب و آسیب رساندن به کسی یا چیزی طراحی شده است.
3. بازی کثیف (Dirty politics):
تلفظ: دِرْتی پالیْتِیْکس
معنی: استفاده از روشهای غیرمنصفانه یا غیراخلاقی برای رسیدن به اهداف سیاسی.
4. نان به نرخ روز خوردن (To go with the flow):
تلفظ: تُ گُو وَیْذ دِ فْلُو
معنی: تغییر نظر یا رفتار به تناسب شرایط و بدون ثبات در اصول و عقاید.
5. دم خروس از زیر لحاف بیرون زدن (The cat is out of the bag):
تلفظ: دِ کَتْ اِز اَوْتْ اَوْف دِ بَگْ
معنی: فاش شدن راز یا دروغی که سعی در پنهان کردن آن میشد.
6. شمشیر داموکلس (Sword of Damocles):
تلفظ: سْوُرْدْ اَوْف دَامْکْلِس
معنی: خطری که در هر لحظه ممکن است کسی یا چیزی را تهدید کند.
7. در تاریکی ماهیگیری کردن (To fish in troubled waters):
تلفظ: تُ فیشْ اِنْ تْرَبْلْدْ وَوْتَرْز
معنی: سوء استفاده از آشفتگی و ناآرامی برای رسیدن به اهداف شخصی.
8. گرگ در لباس میش (Wolf in sheep's clothing):
تلفظ: وُلْفْ اِنْ شِیْپْسْ کْلادینگْ
معنی: کسی که وانمود میکند خیرخواه و بیخطر است، اما در واقع intentions پلید دارد.
9. پشت پرده معامله کردن (To make a backroom deal):
تلفظ: تُ مِیْکْ اَ بَکْرُومْ دِیلْ
معنی: توافق یا معاملهای که به طور مخفیانه و بدون اطلاع عموم انجام میشود.
10. به مردم عوام نان و سیرک دادن (To give the people bread and circuses):
تلفظ: تُ گِیْوْ دِ پیْپِلْ بْرِدْ اَنْدْ سِرْکَسْزْ
معنی: منحرف کردن توجه مردم از مسائل مهم با سرگرمی و وعدههای پوچ.
11. قدرت فاسد میکند، قدرت مطلق فاسد مطلق (Power corrupts, absolute power corrupts absolutely):
تلفظ: پَوْوِرْ کَا-رَپْتْسْ, اَبْسُولُوتْ پَوْوِرْ کَا-رَپْتْسْ اَبْسُولُوتْلِی
معنی: هر چه قدرت بیشتر باشد، احتمال سوء استفاده از آن نیز بیشتر میشود.
12. به دنبال اسب مرد نگردید (Don't look a gift horse in the mouth):
تلفظ: دُوْنْتْ لُوْکْ اَ گِیْفْتْ هُوْرْسْ اِنْ دِیْ مُوْثْ
معنی: از هدیهای که به شما داده میشود عیب و ایراد نگیرید.
13. در جنگ همه چیز مجاز است (All is fair in love and war):
تلفظ: آلْ اِزْ فِیْرْ اِنْ لَوْ اَنْدْ وُوْرْ
معنی: در عشق و جنگ هیچ قانونی وجود ندارد و هر کاری برای رسیدن به هدف مجاز است.
14. نه با من، نه با تو (Neither here nor there):
تلفظ: نایْذِرْ هِیْرْ نَارْ دِرْ
معنی: بیتفاوت و بیاهمیت بودن به موضوعی.
15. ریسمان را به دست عروسک گردان سپردن (To pull the strings):
تلفظ: تُ پُوْلْ دِیْ سْتْرِیْنْگْزْ
معنی: کنترل و هدایت پنهانی افراد یا رویدادها.
16. در آب گلآلود ماهی گرفتن (To fish in muddy waters):
تلفظ: تُ فیشْ اِنْ مَدْیْ وَوْتَرْزْ
معنی: سوء استفاده از آشفتگی و ناآرامی برای رسیدن به اهداف شخصی.
17. بازی موش و گربه (A game of cat and mouse):
تلفظ: اَ گِیْمْ اَوْف کَتْ اَنْدْ مَاوْسْ
معنی: تعقیب و گریز مداوم و بدون نتیجه.
18. ورق را برگرداندن (To turn the tables):
تلفظ: تُ تْرَنْ دِیْ تِیْبْلْزْ
معنی: ناگهان شرایط را به نفع خود تغییر دادن.
19. اسب پیش از راندن آن را زین نکن (Don't count your chickens before they hatch):
تلفظ: دُوْنْتْ کَا-نْتْ یُوْرْ چِیْکِنْزْ بِفُورْ دِیْ هَچْ
معنی: قبل از اینکه به نتیجهای رسیدهاید، جشن نگیرید.
20. وعدههای انتخاباتی (Election promises):
تلفظ: الِکْشَنْ پْرَامِیْسِزْ
معنی: تعهداتی که نامزدها در زمان انتخابات برای جلب نظر مردم میدهند، اما often به آنها عمل نمیکنند.
21. سکوت رضایت است (Silence is consent):
تلفظ: سَیْلَنْسْ اِزْ کَنْسِنْتْ
معنی: اگر کسی در برابر موضوعی سکوت کند، به معنای موافقت او با آن موضوع است.
22. دود همیشه از آتش بلند میشود (Where there's smoke, there's fire):
تلفظ: وِرْ دِرْزْ سْمُوْکْ, دِرْزْ فَایْرْ
معنی: هر جا دودی باشد، حتماً آتشی هم وجود دارد.
23. بهترین سیاست، عدم سیاست است (The best policy is no policy):
تلفظ: دِیْ بِسْتْ پَالِیْسْیْ اِزْ نُوْ پَالِیْسْیْ
معنی: گاهی اوقات بهترین کار این است که هیچ کاری نکنیم.
24. دو سر دو منفعت (Two heads are better than one):
تلفظ: تُوْ هِدْزْ اَرْ بِتَرْ دَانْ اَوْنْ
معنی: مشورت با دیگران میتواند به یافتن راه حل بهتری منجر شود.
25. از هر چیزی یک بار امتحان کن (There's no harm in trying):
تلفظ: دِرْزْ نُوْ هَارْمْ اِنْ تْرَایْیْنْگْ
معنی: ترس از شکست نباید مانع از تلاش کردن شود.
در این مقاله سعی کردیم تا شما را با پرکاربردترین اصطلاحات سیاسی به زبان انگلیسی آشنا کنیم. برای یادگیری یک زبان خوب است بتوانید تمامی اصطلاحات مرتبط و مختلف را در زبانی که یاد میگیرید بگویید و از آن استفاده کنید. موسسه آموزش زبان تیکا در یادگیری 16 زبان مختلف در کنار شماست. برای یادگیری زبان با توجه به هدفی که دارید استاد دلخواه زبان خود را بیابید و در مسیر دلخواه خود برای یادگیری زبان قدم بگذارید.