مبلمان کردن خانه شما فقط در مورد انتخاب قطعات مناسب نیست؛ همچنین در مورد درک زبانی است که دور آثاثیه و لوازم خانه به انگلیسی گردش میکند. در این مطلب وبلاگ، به بررسی واژگان و اصطلاحات عملی مرتبط با اثاثیه و لوازم خانه به زبان انگلیسی میپردازیم و ابزارهای ضروری را برای مواجهه مؤثر با این زمینه فراهم میکنیم. مطالعه مقاله کلمات پرکاربرد زبان انگلیسی به همراه مثال به شما پیشنهاد می شود!
بیایید با مباحث ابتدایی شروع کنیم. اثاثیه، به عنوان "اثاثیه" در فارسی شناخته میشود و تمام اشیاء قابل حملی را که برای پشتیبانی از فعالیتهای انسانی مختلف طراحی شدهاند، شامل میشود. از صندلیها تا میزها، زبان انگلیسی طیف گستردهای از اصطلاحات برای توصیف این ضروریات ارائه میدهد. به عنوان مثال، "صندلی" به انگلیسی به شکل /ʧɛər/ تلفظ میشود. در ادامه به واژگان انگلیسی میپردازیم:
با حرکت در خانه، مهم است که نام اشیاء مختلف را در اتاقهای مختلف بدانید. "اتاق نشیمن" یا "Living Room" یک فضای پر از انواع اثاثیه است که شامل "سوفا" (/ˈsəʊ.fə/) و "میز قهوه" (/ˈkɒf.i ˈteɪ.bəl/) میشود. فهم این اصطلاحات توانایی ارتباط مؤثر در برنامهریزی فضای زندگی شما را افزایش میدهد.
• Television (تلویزیون)
تلفظ: ˈtɛlɪˌvɪʒən
مثال: The family gathered around the television to watch their favorite show.
ترجمه: خانواده برای تماشای برنامه مورد علاقهشان دور تلویزیون جمع شدند.
• Couch (مبل)
تلفظ: kaʊʧ
مثال: The cozy couch is perfect for relaxing after a long day.
ترجمه: مبل راحت برای استراحت پس از یک روز طولانی عالی است.
• Bookshelf (قفسه کتاب)
تلفظ: bʊkʃɛlf
مثال: The bookshelf is filled with novels and poetry collections.
ترجمه: قفسه کتاب پر از رمانها و مجموعههای شعر است.
• Lamp (لامپ)
تلفظ: læmp
مثال: Turn on the lamp for some soft, ambient lighting.
ترجمه: لامپ را روشن کنید تا نور نرم و محیطی ایجاد شود.
• Coffee Table (میز قهوه)
تلفظ: ˈkɒf.i ˈteɪ.bəl
مثال: Place your coffee on the coffee table while enjoying the conversation.
ترجمه: قهوه خود را روی میز قهوه بگذارید در حین لذت بردن از گفتگو.
• Rug (فرش)
تلفظ: rʌɡ
مثال: The colorful rug adds warmth and style to the living room.
ترجمه: فرش رنگارنگ گرما و شیکی خاصی به اتاق نشیمن اضافه میکند.
• Remote Control (کنترل از راه دور)
تلفظ: rɪˈmoʊt kənˈtroʊl
مثال: Use the remote control to change the channel on the TV.
ترجمه: از کنترل از راه دور برای عوض کردن کانال تلویزیون استفاده کنید.
• Curtains (پرده)
تلفظ: ˈkɜːrtənz
مثال: The curtains can be drawn to block out the sunlight.
ترجمه: پردهها میتوانند برای مانع شدن نور خورشید کشیده شوند.
• Vase (گلدان)
تلفظ: veɪs
مثال: Place fresh flowers in the vase to brighten up the room.
ترجمه: گلهای تازه را در گلدان قرار دهید تا اتاق را زیباتر کنید.
• Mirror (آینه)
تلفظ: ˈmɪrər
مثال: The large mirror on the wall creates an illusion of more space.
ترجمه: آینه بزرگ روی دیوار انگار فضای بیشتری در اتاق ایجاد میکند.
• Clock (ساعت)
تلفظ: klɑːk
مثال: Hang the clock on the wall to keep track of time.
ترجمه: ساعت را روی دیوار آویز کنید تا از زمان مطلع باشید.
• Throw Pillows (کوسن)
تلفظ: θroʊ ˈpɪloʊz
مثال: Arrange the throw pillows for a more inviting sofa.
ترجمه: کوسن های روی مبل را مرتب کنید.
• Side Table (میز کناری)
تلفظ: saɪd ˈteɪbəl
مثال: Place a small lamp on the side table for additional lighting.
ترجمه: یک لامپ کوچک را روی میز کناری قرار دهید تا نور اضافی داشته باشید.
• Candlesticks (شمعدان)
تلفظ: ˈkændlstɪks
مثال: Light the candlesticks for a cozy and intimate atmosphere.
ترجمه: شمعدانها را روشن کنید تا یک جو گرم و صمیمی ایجاد شود.
• Coasters (کاورهای لیوان)
تلفظ: ˈkoʊstərz
مثال: Always use coasters to protect the coffee table from stains.
ترجمه: همیشه از کاورهای لیوان برای حفاظت از میز قهوه در برابر لکه استفاده کنید.
• Throw Blanket ( کاور)
تلفظ: θroʊ ˈblæŋkɪt
مثال: Drape a throw blanket over the couch for added coziness.
ترجمه: یک کاور را روی مبل بپوشانید تا راحتی بیشتری ایجاد شود.
• Shelving Unit (قفسهبند)
تلفظ: ˈʃɛlvɪŋ ˈjuːnɪt
مثال: The shelving unit is perfect for displaying family photos.
ترجمه: قفسه برای قرار دادن عکسهای خانوادگی عالی است.
• Throw Rug (فرش کوچک دم دستی)
تلفظ: θroʊ rʌɡ
مثال: Add a throw rug for a touch of comfort and style.
ترجمه: یک فرش کوچک دم دستی برای یک ساخت محیطی از راحتی و شیکی اضافه کنید.
• Plant Stand (پایه گلدان)
تلفظ: plænt stænd
مثال: Place the potted plants on the plant stand for a natural touch.
ترجمه: گلهای گلدانی را بر روی پایه گلدان قرار دهید تا یک زیبایی از طبیعت ایجاد شود.
در قلب هر خانه، "آشپزخانه" قرار دارد. اقلام کلیدی شامل "یخچال" (/rɪˈfrɪdʒ.ə.reɪ.tər/) و "اجاق" (/stoʊv/) هستند. یادگیری لوازم آشپزخانه به انگلیسی نه تنها برای ارتباط روزمره مفید است، بلکه در توصیف دستورپختها و راهنمای آشپزی هم کمک میکند.
• Refrigerator (یخچال)
تلفظ: rɪˈfrɪdʒ.ə.reɪ.tər
مثال: Store perishable items in the refrigerator to keep them fresh.
ترجمه: مواد فاسد می شوند را در یخچال نگه دارید تا تازه بمانند.
• Stove (اجاق گاز یا برقی)
تلفظ: stoʊv
مثال: Cook your meals on the stove for a delicious home-cooked taste.
ترجمه: غذاهای خود را بر روی اجاق بپزید تا طعم خانگی لذیذی داشته باشند.
• Oven (فر)
تلفظ: ˈʌvən
مثال: Bake cookies in the oven for a delightful treat.
ترجمه: کلوچهها را در فر بپزید تا یک لذت خوشمزه داشته باشید.
• Microwave (مایکروویو)
تلفظ: ˈmaɪ.krə.weɪv
مثال: Heat leftovers quickly in the microwave for convenience.
ترجمه: با استفاده از مایکروویو، غذای باقیمانده را سریع گرم کنید.
• Sink ( سینک)
تلفظ: sɪŋk
مثال: Wash fruits and vegetables in the sink before cooking.
ترجمه: میوه و سبزیها را قبل از پختن در سینک بشویید.
• Dishwasher (ماشین ظرفشویی)
تلفظ: ˈdɪʃˌwɑːʃər
مثال: Use the dishwasher to save time on washing dishes.
ترجمه: برای صرفهجویی در زمان از ظرفشویی استفاده کنید.
• Cutting Board (تخته)
تلفظ: ˈkʌtɪŋ bɔːrd
مثال: Use a cutting board to chop vegetables without damaging the countertop.
ترجمه: برای خرد کردن سبزیجات از تخته استفاده کنید تا سطج میز ضربه نبیند.
• Knife Set (مجموعه چاقو)
تلفظ: naɪf sɛt
مثال: A good knife set is essential for efficient cooking.
ترجمه: مجموعه چاقوی خوب برای آشپزی خوب است.
• Cookware (ظروف پخت و پز)
تلفظ: ˈkʊkˌwɛər
مثال: Quality cookware makes a significant difference in the kitchen.
ترجمه: ظروف پخت و پز با کیفیت تفاوت قابل توجهی در آشپزخانه ایجاد میکنند.
• Toaster (توستر)
تلفظ: ˈtoʊstər
مثال: Use the toaster to make quick and crispy toast for breakfast.
ترجمه: از توستر برای تهیه تست سریع و خوشمزه برای صبحانه استفاده کنید.
• Coffee Maker (قهوهساز)
تلفظ: ˈkɒfi ˈmeɪkər
مثال: The coffee maker brews a perfect cup of coffee every morning.
ترجمه: قهوهساز هر صبح یک فنجان قهوه کامل را درست میکند.
• Kettle (کتری)
تلفظ: ˈkɛtl
مثال: Boil water in the kettle for a hot cup of tea.
ترجمه: آب را در کتری جوش بیاورید تا یک فنجان چای گرم درست کنید.
• Can Opener (آچار بازکن)
تلفظ: kæn ˈoʊpənər
مثال: Use the can opener to open canned goods easily.
ترجمه: برای باز کردن کالاهای بستهبندی شده به راحتی از آچار بازکن استفاده کنید.
• Mixing Bowl (کاسه مخلوط کننده)
تلفظ: ˈmɪksɪŋ boʊl
مثال: Combine ingredients in a mixing bowl for a uniform mixture.
ترجمه: مواد را در کاسه مخلوط کننده ترکیب کنید تا مخلوط یکنواختی حاصل شود.
• Spatula (کفگیر)
تلفظ: ˈspætjələ
مثال: Use a spatula to flip pancakes without breaking them.
ترجمه: برای برگزرداندن پنکیک بدون خراب شدن از کفگیر استفاده کنید.
• Strainer (آبکش)
تلفظ: ˈstreɪnər
مثال: Drain pasta using a strainer after cooking.
ترجمه: بعد از پختن، ماکارونی را با آبکش کنید.
• Mixer (میکسر)
تلفظ: ˈmɪksər
مثال: Use a mixer to blend ingredients for a smooth batter.
ترجمه: از یک میکسر برای مخلوط کردن مواد برای یک خمیر صاف استفاده کنید.
• Grater (رنده)
تلفظ: ˈɡreɪtər
مثال: Grate cheese using a grater for a fine texture.
ترجمه: پنیر را با استفاده از رنده رنده کنید تا دارای بافتی ریز شود.
• Peeler (پوست کن)
تلفظ: ˈpiːlər
مثال: Use a peeler to remove the skin from fruits and vegetables.
ترجمه: از یک پوست کن برای پاک کردن پوست میوه ها و سبزیجات استفاده کنید.
با ورود به حوزه استراحت، اتاق خواب یا "اتاق خواب" شامل اقلامی مانند "تخت" (/bɛd/) و "کمد لباس" (/ˈwɔːr.droʊb/) میشود. فهم این اصطلاحات به شما امکان مکالمه انگلیسی در مورد ترجیحات و ایجاد فضایی راحت برای استراحت و تجدید نشاط را میدهد.
• Bed (تخت)
تلفظ: bɛd
مثال: She likes a firm mattress on her bed.
ترجمه: او از یک تشک سفت بر روی تختش خوشحال است.
• Pillow (بالش)
تلفظ: ˈpɪloʊ
مثال: Choose a comfortable pillow for a good night's sleep.
ترجمه: یک بالش راحت برای خواب شب خوب انتخاب کنید.
• Blanket (پتو)
تلفظ: ˈblæŋkɪt
مثال: On cold nights, a warm blanket is essential.
ترجمه: در شبهای سرد، یک پتو گرم ضروری است.
• Wardrobe (کمد لباس)
تلفظ: ˈwɔːr.droʊb
مثال: His wardrobe is organized with neatly folded clothes.
ترجمه: کمد لباس او با لباس های مرتب تا شده است.
• Nightstand (میز کنار تخت)
تلفظ: naɪt.stænd
مثال: Keep a book and a lamp on the nightstand for bedtime reading.
ترجمه: یک کتاب و یک لامپ را بر روی میز کنار تخت برای خواندن قبل از خواب نگه دارید.
• Alarm Clock (ساعت هشدار)
تلفظ: əˈlɑːrm klɑːk
مثال: Set the alarm clock to wake up on time in the morning.
ترجمه: ساعت زنگ دار را طوری تنظیم کنید که صبح به موقع از خواب بیدار شود.
• Dresser (کمد لباس بزرگ)
تلفظ: ˈdrɛsər
مثال: The dresser is where she keeps her folded clothes.
ترجمه: کمد جایی است که لباس های تا شده خود را نگه می دارد.
• Curtains (پرده)
تلفظ: ˈkɜːrtənz
مثال: She prefers blackout curtains for a good night's sleep.
ترجمه: او پرده های کشیده شده را برای خواب راحت ترجیح می دهد.
• Ceiling Fan (پنکه سقفی)
تلفظ: ˈsiːlɪŋ fæn
مثال: Turn on the ceiling fan for better air circulation.
ترجمه: برای گردش بهتر هوا، پنکه سقفی را روشن کنید.
• Rug (فرش)
تلفظ: rʌɡ
مثال: A soft rug adds warmth to the bedroom floor.
ترجمه: یک فرش نرم به کف اتاق خواب گرما می بخشد.
• Mirror (آینه)
تلفظ: ˈmɪrər
مثال: The full-length mirror is useful for checking outfits.
ترجمه: آینه تمام قد برای نگاه کردن لباسها مفید است.
• Candles (شمع)
تلفظ: ˈkændlz
مثال: Light scented candles to create a cozy atmosphere.
ترجمه: شمعهای خوشبو را روشن کنید تا جو گرم و صمیمی ایجاد شود.
• Lampshade (کاور لامپ)
تلفظ: ˈlæmpˌʃeɪd
مثال: The lampshade diffuses the light for a softer glow.
ترجمه: آباژور، نور را برای درخشش ملایم تری پخش می کند.
• Duvet (لحاف)
تلفظ: ˈduːveɪ
مثال: A duvet is a fluffy and comfortable alternative to a blanket.
ترجمه: لحاف یک جایگزین کرکی و راحت برای پتو است.
• Drawer (کشو)
تلفظ: drɔːr
مثال: Keep your socks and underwear in the dresser drawers.
ترجمه: جوراب و زیرپوش خود را در کشوهای کمد لباس بگذارید.
• Pajamas (پیجامه)
تلفظ: pəˈdʒɑːməz
مثال: Wear comfortable pajamas for a good night's sleep.
ترجمه: برای خواب خوب، پیجامه راحت بپوشید.
• Shelves (قفسهها)
تلفظ: ʃɛlvz
مثال: Install shelves for additional storage in the bedroom.
ترجمه: قفسهها را برای ایجاد فضای اضافی در اتاق خواب نصب کنید.
• Bench (نیمکت)
تلفظ: bɛnʧ
مثال: Place a bench at the foot of the bed for seating and storage.
ترجمه: یک نیمکت را در پای تخت برای نشستن و نگهداری قرار دهید.