مدیریت به فرآیند سازماندهی، برنامهریزی، آموزش، رهبری و ایجاد یک سازمان یا یک کسبوکار گفته میشود. همچنین به مدیریت فرایند کنترل منابع انسانی، فیزیکی و مالی یک کسبوکار نیز میگویند. اما نکتهای که اهمیت دارد این است که برای افرادی که قصد وارد شدن به این حوزه را دارند، دانستن اصطلاحات ضروری به زبان انگلیسی اهمیت زیادی دارد. بنابراین در ادامه میخواهیم به لغات زبان در حوزه اصطلاحات مدیریت به زبان انگلیسی بپردازیم تا مانند یک فرد حرفهای وارد این حوزه شوید.
برای یادگیری لغات انگلیسی بهتر است که در شرایط ممکن قرار بگیرید. به طور معمول بیشترین اصطلاحاتی که در حوزه مدیریت به کار گرفته میشود عبارتاند از:
فارسی | انگلیسی | توضیح |
بودجه | Budget | بودجه مبلغی است که برای اداره کردن شرکت در نظر گرفته میشود. |
کسبوکار | Business | به فعالیتهای مربوط به مدیریت و تجارت که با اهداف ایجاد سود به کار گرفته میشود کسبوکار میگویند. |
ارتباط | Communication | ارتباط در واقع استفاده از اقدام و تکنیکها برای جلب توجه مخاطبان و متقاعد کردن آنها برای ارزش یک کالا و یا یک سرویس است. |
رهبر | Leader | به فردی که بیشترین تصمیم را در مدیریت میگیرد و میتواند سایر اعضای تیم خود را هدایت کند رهبر گفته میشود. |
رهبری | Leadership | به ویژگیهای یک رهبر که شامل تخصص و مهارتهای نرم است رهبری گفته میشود. |
مدیر | Manager | مدیر، مرد یا زنی است که یک شرکت و یا یک تیم را مدیریت میکند. |
مرشد | Mentor | مرشد به فردی گفته میشود که تأثیر بسزایی بر روی افراد دیگر که اغلب جوانتر هستند دارد. رابطهای که بین مرشد و دیگر افراد تیم وجود دارد کاملاً داوطلبانه است و تنها با هدف تشویق به خودسازی جوانها به کار میرود. |
سرپرست | Supervisor | سرپرست فردی است که یکی از اعضای شرکت باید به او گزارش مستقیم تمام کارها و حسابها را بدهد. |
مسئول | Responsible | مسئول، شخصی است که دارای اختیار و تعهد سازماندهی، برنامهریزی، کنترل و رهبری اعضای تیم است. |
کارآموز | Trainee | کارآموز به فردی گفته میشود که در حال یادگیری انجام وظایف خود زیر نظر یک مدیر است. |
افشاگر | Whistleblower | فردی است که تخلفات صورت گرفته در یک شرکت را کشف میکند. |
فعالیت | Activity | به ورودیها و خروجیها، سود و ارزشافزوده که به طور دقیق تعیین و عرضه میشود فعالیت میگویند. |
قدرت اختیار | Authority | قدرت اختیار در واقع یک قدرت رسمی است که تضمین میکند صاحب این کسبوکار میتواند مسئولیت خود را بهدرستی و با موفقیت انجام دهد. |
هزینهها | Costs | هزینهها شامل تمام هزینههای تکمیل یک پروژه از مصالح گرفته تا هزینههای جاری در طی انجام پروژه است. |
صنعت | Industry | صنعت در واقع یک بخش تجاری است که درگیر فعالیتهای مختلف اقتصادی است و ورودیهایی مانند منابع، امکانات، مهارتها نیروی کار و... را برای تولید کردن کالاهای فیزیکی با یکدیگر ترکیب میکند. |
سازمان | Organization | به فرد یا افرادی که ساختار عملکردی مخصوص به خود را دارند سازمان گفته میشود. سازمانها معمولاً شرکتها، انجمنها و یا مؤسسات مختلف هستند. |
پروژه | Project | به فرایند انجام یک کار از طریق فعالیتهای مختلف برای دستیابی به یک هدف، پروژه گفته میشود. |
تولید | Product | به محصولی که میتواند یک خدمت، یک کالا و یا یک ایده باشد و به مصرفکنندگان توزیع شود تولید گفته میشود. |
مسئولیت | Responsibility | مسئولیت در واقع تعهد به سازماندهی، برنامهریزی، کارکنان، رهبری و مدیریت کردن افراد تیم است. |
سرویس | Service | به خدماتی شامل ارائه تخصص فنی یا فکری سرویس گفته میشود. |
مهارتها | Skills | مهارتها شامل تواناییهای اکتسابی و ذاتی افراد تیم است که برای دستیابی به اهداف و برتری در کارها مشخص میشود. |
تعادل | Balanced | به سند حسابداری که به صورت کاملاً منظم توسط شرکت تنظیم میشود و کلیه حسابها با ذکر بدهی و ارزش هرکدام از آنها در پایان انجام یک عملیات یا پروژه مشخص میشود، تعادل میگویند. |
اطلاعات بزرگ | Big data | به فناوری که برای ذخیره حجم بسیار زیادی از دادهها برای تجزیهوتحلیل آینده شرکت و مدلسازی برای درک کردن عمیقتر و پیشبینی انجام پروژه در سطح جهانی برای تصمیمگیری بهتر به کار گرفته میشود میگویند. |
هیئتمدیره | Board | هیئت مدیر وظیفه هدایت کردن گروهی از مدیران یک شرکت را بر عهده دارد و درباره مسائل مهم شرکت تصمیمگیری میکند. |
طرح کسبوکار | Business plan | یک سند است که رویهها، اهداف تجاری و بازه زمانی را تعیین میکند. |
جریان نقدی | Cashflow | به تراز بودجه حاصل از سرمایهگذاری در پایان یک دوره یا یک پروژه جریان نقدی گفته میشود. |
مدیران اجرایی | Executives | مدیران اجرایی اعضای یک شرکت هستند که در موقعیت خود سطح بالایی دارند. |
سرمایه انسانی | Human Capital | سرمایه انسانی به تجربه و دانش و مهارتهای یک فرد برای انجام یک شغل یا یک پروژه گفته میشود. سرمایه انسانی در واقع میتواند تواناییهای فرد را مشخص کند. |
مدیریت اطلاعات | Information management | مجموعهای از مراحل یک شرکت است که امکان مدیریت اطلاعات را فراهم میکند و معمولاً با استفاده از فناوریهایی مانند ارتباطات، نرمافزارها و سختافزارها و افرادی که از آنها پشتیبانی میکند انجام میشود. |
تنگنا | Bottleneck | به نقاط محدودیت سیستم که باعث کاهش عملکرد جریان تولید میشود و به طور معمول در این هنگام حجم کار از ظرفیت تولید بالاتر میرود تنگنا گفته میشود. |
همکاری | Collaboration | کار مشترکی است که توسط افراد یک تیم انجام میشود. |
روش مسیر بحرانی | Critical Path Method (CPM) | این اصطلاح در واقع الگوریتمی است که جزئیات هر پروژه را مشخص میکند. |
پیگیری | Follow up | جلسهای است که برای بحث و گفتگو درباره پیشرفت پروژه به همراه اعضای تیم برگزار میشود. |
نقطه عطف | Milestone | مرحلهای در یک پروژه است که در آن کارکنان ارزیابی، وظیفه دارند تا اسناد و محصولات تحویل را به طور کامل بررسی کنند و هر مرحله را تایید کنند. این مرحله اهمیت بسیار زیادی دارد زیرا از این مرحله به بعد پروژه بدون امکان بازگشت انجام خواهد شد. |
بودجه پروژه | Project Budget | به بودجهای که برای انجام یک پروژه اختصاص داده شده است میگویند. |
مدیر پروژه | Project Manager | فردی است که مسئول اجرا و تکمیل کردن پروژه را بر عهده دارد. |
مدیریت پورتفولیو پروژه | Project Portfolio Management | ارزیابی کل پروژههای شرکت و بررسی آنها با استراتژیهای تجاری بر عهده این افراد است. |
ذینفع پروژه | Project Stakeholder | شخصی است که به صورت غیرمستقیم و مستقیم در دستیابی به اهداف یک شرکت و یا یک پروژه مشارکت میکند. ذینفع پروژه میتواند یک مدیر شرکت، مربی، مشتری و یا عضو تیم باشد. |
جدول زمانی پروژه | Project Timeline | جدول زمانی پروژه تمامی رخدادهای یک پروژه را به ترتیب وقوع توصیف میکند. این جدول میتواند نشان دهد که در طول انجام یک پروژه چهکاری باید انجام شود و چگونه باید به آن دست پیدا کرد. |
تخصیص منابع | Resource Allocation | به استفاده از بودجهها و تخصیص آن بر اساس نیاز به بخشهای مختلف تخصیص منابع گفته میشود. |
وقت ملاقات | Appointment | وقت ملاقات میتواند زمان، تاریخ و مکان را برای ملاقات با فردی تعیین کند. |
موعد | Deadline | به تاریخ دقیقی برای انجام یک کار گفته میشود. |
اولویتبندی | Prioritize | به اول قرار دادن کارهای فوری و واجب گفته میشود. |
تعیین اهداف | Setting Goals | تعیین اهداف به معنای سازماندهی و بهینهسازی منابع برای دستیابی به اهداف است. |
زمان ورود | Time Log | ابزاری است که زمان کار شما را بررسی میکند و به شما در بهینه سازی آن کمک میکند. |
چانه زنی | Bargaining | این اصطلاح مترادف با مذاکره است و معمولاً برای مشاغلی که در آنها سرمایه و پول زیادی وجود دارد به کار گرفته میشود. |
خط کمربند | Beltline | این اصطلاح به معنای حمله به نقاط ضعیف یک هدف برای رسیدن به هدف شرکت است. |
پشیمانی خریدار | Buyer's remorse | به ناامید شدن و پشیمانی از فهمیدن این موضوع که فرد میتوانست در انجام یک فرایند و یا مذاکره سود بیشتری به دست آورد پشیمانی خریدار گفته میشود. |
سازش | Conciliation | نوعی میانجیگری است که هدف آن حفظ روابط بین مدیران و یا اعضای تیم است. |
تعارض بین فردی | Interpersonal conflict | به وضعیتی که در آن حداقل دو طرف دچار درگیری میشوند و اهداف و نظرات ناسازگاری با یکدیگر دارند تعارض بین فردی گفته میشود. البته توجه داشته باشید که در این حالت رسیدن به اجماع غیرممکن نیست. |
پادرمیانی | Mediation | به طور معمول وقتی تعارض بین فردی رخ میدهد به شخص ثالثی نیاز است تا به صورت کاملاً بیطرفانه برای کمک به طرفهای درگیری وارد عمل شود که به این کار پادرمیانی گفته میشود. |
لینک های مفید:
در این مقاله سعی کردیم درباره اصطلاحات مدیریت به زبان انگلیسی صحبت کنیم. این اصطلاحات بسیار مهم و کاربردی هستند. اگر در حوزه مدیریت فعالیت میکنید به طور حتم با این کلمات زیاد روبرو شدهاید، اما اگر هنوز وارد این حوزه نشدهاید به شما پیشنهاد میشود تا این اصطلاحات و کلمات را یاد بگیرید تا در صورت برخورد با آنها دچار مشکل نشوید.
ما در سامانه آموزش زبان آنلاین تیکا توسط بهترین اساتید به شما آموزش خواهیم داد و شما را در این مسیر کمک خواهیم کرد و شما را در مسیر یادگیری زبان یاری خواهیم کرد. پس فرصت را از دست ندهید و همین حالا با مراجعه به سایت تیکا، کلاس خود را شروع کنید.